کتاب من لیاقتم خداحافظی بهتری بود آکیرا کتاب من لیاقتم خداحافظی بهتری بود، اثری عاشقانه و غم‌انگیز به‌سبک مدرن به‌شمار می‌رود که توسط نویسنده‌ی نام‌آشنای این سبک، یعنی آکیرا به نگارش درآمده است. در این اثر، شعرهایی کوتاه و نو ساعت‌ به‌ ساعت نوشته شده که از حزن و اندوه نویسنده به‌عنوان عاشقی که از سوی معشوقش ترک شده، برخاسته‌اند. با سایت جت پروژه همراه باشید.

سایت بازی انفجار با شارژ اولیه رایگان

درباره و خلاصه کتاب من لیاقتم خداحافظی بهتری بود آکیرا

نمی‌ دانیم چند سالتان است و تابه‌ حال تجربه‌ ی فقدان و شکست در رابطه‌ ی عاطفی و عاشقانه را داشته‌ اید یا خیر؛ یا این‌که دلتنگی چنان به شما ناامیدی را مستولی کرده باشد که در هر لحظه از شبانه‌ روز با احساس فقدان و غم دست‌ و پنجه نرم کنید. در چنین شرایطی کم‌ تر کسی می‌ تواند فشار سنگینی را که روی قفسه‌ ی سینه‌ تان قرار دارد ببیند یا درک کند؛ اما آکیرا (Akhira)، نویسنده‌ی این اثر، گویی هر انسانی است که نه‌ تنها عشق را در دنیای مدرن، بلکه جدایی و ترک‌ شدن را نیز تجربه کرده است.

بیوگرافی کوتاه از نویسنده کتاب من لیاقتم خداحافظی بهتری بود :

کتاب «لیاقت من خداحافظی بهتری بود» نوشته آکیرا یوشیمورا، نویسنده برجسته ژاپنی، است. یوشیمورا به خاطر رمان‌های تاثیرگذار و روان‌شناسی‌اش شهرت دارد. این کتاب از جمله آثار پر احساس اوست که موضوعاتی مانند احساس گناه، از دست دادن و پیچیدگی‌های روابط انسانی را به شکلی عمیق مورد بررسی قرار می‌دهد.

بخشی از کتاب من لیاقتم خداحافظی بهتری بود آکیرا

7:01 صبح دردناکه که می‌دونی هیچ‌وقت نمی‌تونی با یکی باشی اما بازم نمی‌تونی جلوی عاشق‌شدنت رو بگیری.

11:50 شب قبل از این‌که وقتت تموم شه بگو، قبل از این‌که خیلی دیر شه بگو، احساست رو بگو،‌ صبرکردن اشتباهه.

2:22 صبح یه چیزی بهم می‌گه که قراره تا ابد دوسِت داشته باشم.

چرا پی دی اف کتاب من لیاقتم خداحافظی بهتری بود آکیرا را باید خریداری کنید؟ 

در این اثر، حدودا دویست لحظه از تجربه‌ی انسانی که عشق را تجربه کرد، اما درنهایت شیرینی عشقش، تبدیل به تلخی شده، به تحریر درآمده. در ادبیات کلاسیک و آثاری که در قدیم در وصف معشوق، دل‌تنگی و گسستنِ پیوندهای عاشقانه و عاطفی نوشته شده‌‌اند، عموما نوعی از پذیرش تقدیر و صحبت در پرده‌ای از استعارات مشاهده می‌شود؛ اما آکیرا بی‌پرده و صریح از تمامی افکار و احساساتش نسبت به فقدانی که از سر می‌گذراند می‌گوید و در یک آشفتگیِ ذهنی به‌سر می‌برد و ادامه‌ی مسیر زندگی‌اش را بدون معشوق، بسیار سخت می‌پندارد.